چرا سیاست، ادامه جنگ با ابزاری دیگر نباشد؟!

در هر موجی که هر بار بر سر مسئله «فلسطین- اسراییل» به راه می‌افتد می توان دید که حقیقت همواره قربانی است!  مردم دو طرف قربانیان بعدی هستند. ما به عنوان ناظران ناتوان اما نه خاموش این جنگ و همه جنگ‌های دیگر در کدام سو بایستی بایستیم؟! در کنار تروریست‌های حماس یا دولت افراطی اسراییل در یک جنگ نابرابر؟! اما یک طرف دیگر نیز وجود دارد: مردمی که در فلسطین و اسراییل، هر دو، به رهبران سیاسی خود می‌بازند! مردمی که سرنوشت فجیع آنها دستاویز شعارهای نفرت‌افکنانه برخی مسلمانان، برخی چپ‌ها و همه نئونازی‌ها در اروپا می‌شود. ادامه

Posted in مقاله | دیدگاه‌ها برای چرا سیاست، ادامه جنگ با ابزاری دیگر نباشد؟! بسته هستند

«دعوای شیعه و سُنّی» حربه حکومت‌های مذهبی، افراطیون منطقه و قدرت‌های جهانی

بر خلاف جنگ اول و دوم جهانی، «جنگ گرم» در قرن بیست و یکم بسیار دورتر از مرزهای اروپا و بدون مشارکت مستقیم ارتش‌های غربی روی می‌دهد. حتا رویدادهای اوکراین که تصور یک جنگ جهانی دیگر را دامن می‌زد، به سوی عراق هدایت می‌شود. ما اهالی خاورمیانه پیشبرد سیاست‌های قدرت‌های جهانی و درگیری و خونریزی بین ساکنان آن منطقه را «مدیون» حکومت‌های مذهبی و فاسد مانند جمهوری اسلامی و عربستان سعودی و هم چنین افراطیون مذهبی هستیم که در پی «مدینه فاضله» خود از سوی همه اینها به بازی گرفته می‌شوند. ادامه

Posted in مقاله, کتاب «یادداشت های مجنون خانه» | دیدگاه‌ها برای «دعوای شیعه و سُنّی» حربه حکومت‌های مذهبی، افراطیون منطقه و قدرت‌های جهانی بسته هستند

لایک: دیدم، شنیدم، خواندم، پسندیدم!

روشن است که هر کسی در شبکه‌های مجازی از جمله فیس بوک به دنبال هدفی‌ست. اما به نظرم یک نکته مهم در آن انکارناپذیر است: واقعیت تنهایی انسان در جهانی که جمعیت‌اش به مراتب بیش از زمانی است که آدم‌ها در خانواده‌های کلان به دنیا می‌آمدند و رشد می‌کردند و در می‌گذشتند! تناقض غریبی است: جهان با رشد میلیاردی جمعیت گویا تنهاتر شده است! این تنهایی را درون مرزهای سرزمین‌های مختلف، از جمله ایران نیز می‌توان دید که جمعیت‌‌اش نسبت به سه چهار دهه پیش بیش از دو برابر شده است. ادامه

Posted in مقاله | دیدگاه‌ها برای لایک: دیدم، شنیدم، خواندم، پسندیدم! بسته هستند

همین است. همین است ادبیات…

رابطه ادبیات و زندگی الزاما یک رابطه دو طرفه نیست. ادبیات را نمی‌توان زندگی کرد. حال آنکه برش‌هایی از زندگی را شاید بتوان به ادبیات تبدیل کرد. به مؤلفش بستگی دارد. تفاوت بزرگ در حواشی است. حواشی زندگی. زندگی را باید خراطی کرد، زیادی‌هایش را تراشید و دور ریخت تا شاید ادبیات آفریده شود. حال آنکه بخش اعظم زندگی ما را همان حواشی تشکیل می‌دهد. همان تراشه‌هایی که باید دور ریخته شوند تا باقیمانده‌اش اصالت یابد. اما زندگی بدون این تراشه‌ها، بدون حواشی معنایی ندارد. زندگی بدون حواشی ممکن نیست. و ادبیات با آن حواشی هرگز به وجود نمی‌آید. اساسا ما در حواشی زندگی و با حواشی آن زندگی می‌کنیم. ادامه

Posted in کتابگزاری | دیدگاه‌ها برای همین است. همین است ادبیات… بسته هستند

بسی بیش از زنجیر…

جنبش کارگری نه در کشورهایی که ادعای حکومت کارگران داشتند بلکه در کشورهای سرمایه‌داری، قوی‌ترین جنبش اجتماعی باقی ماند تا با وجود رفاه نسبی و بر هم خوردن مناسبات سنتی کار و سرمایه، همچنان از حقوق «زحمتکشان» دفاع کند. برای کشورهایی مانند کشور ما اما جنبش کارگری همچنان نماد مبارزه برای عدالت است. زیر فشار قرار دادن تشکل‌های مستقل کارگری و تسلط همه جانبه رژیم اسلامی بر همه حرکات کارگران، جنبش کارگری ایران را با دیگر جنبش‌های اجتماعی از جمله جنبش زنان و جنبش دانشجویی هم‌سرنوشت ساخته است. ادامه

Posted in مقاله | دیدگاه‌ها برای بسی بیش از زنجیر… بسته هستند

ماهی را هر موقع از آب بگیرید، مُرده است! (گفتگو با پرویز صیاد)

صیاد از آن هنرمندانی است که شخصیت اجتماعی‌شان، نقش‌آفرینی آنها را ارتقا می‌بخشد. این نقش‌ها نیستند که وی را در سایه قرار می‌دهند، بلکه اوست که توانسته آنها را چنان بیافریند که چون شخصیتی مستقل به زندگی خویش ادامه دهند. از همین رو نیز رژیم کنونی نتوانست مانع آشنایی نسل‌های جدید با نقش‌هایی شود که صیاد بازی کرد یا آفرید. این است که او و آثارش از ممنوعیت‌های سیاسی فراتر می‌روند: اگر امکان ساختن فقط یک فیلم دیگر به من داده شود، مایلم فیلم‌نامه‌ای را که درباره چگونگی بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی نوشته‌ام، در ایران یا هر جای دیگر بسازم! ادامه

Posted in گفتگو | دیدگاه‌ها برای ماهی را هر موقع از آب بگیرید، مُرده است! (گفتگو با پرویز صیاد) بسته هستند

پیام‌های چند پیامِ نوروزی

این پرسش که چرا مقامات خارجی به دولت‌ها و ملت‌های دیگر که نوروز در آنها جشن گرفته می‌شود پیام نمی‌دهند و یا چرا مثلا پوتین یا رهبران چین هیچ وقت پیام نوروزی به جمهوری اسلامی و یا مردم ایران نمی‌دهند ولی رهبران کشورهای غربی، آن هم در چند سال گذشته، فکر می‌کنند حتما باید نوروز را به ایرانی‌ها تبریک گفت، خود، یک موضوع سیاسی است به ویژه وقتی توجه داشته باشیم که روابط جمهوری اسلامی با چین و روسیه بهتر از کشورهای غربی است، پس اتفاقا رهبران این دو کشور باید با شوق بیشتری به رهبران رژیم ایران پیام نوروزی بفرستند! ادامه

Posted in مقاله | دیدگاه‌ها برای پیام‌های چند پیامِ نوروزی بسته هستند

دمکراسی و حقوق بشر هدف نیست، وسیله است!

امروز جامعه ایران از هم گسسته و در خود فرو پاشیده است. چنین جامعه‌ای، آن گونه که تاریخ و تجربه نشان داده است، همیشه آمادگی آن را دارد که برای پشتیبانی از یک جریان و اندیشه افراطی بسیج شود. اما این ظرفیت غریب را هم دارد که بر زمینه پیشینه معاصر خود، گامی بزرگ به سوی دمکراسی بردارد چرا که تفاوت ایران با دیگر کشورهایی که تجارب مشابه را در زمینه روی کار آمدن حکومت‌های بدتر از پیش از سر گذرانده‌اند، در این است که ایران با همبستگی گسترده به گسست رسید و آن کشورها از گسست به همبستگی رسیدند! ادامه

Posted in مقاله | دیدگاه‌ها برای دمکراسی و حقوق بشر هدف نیست، وسیله است! بسته هستند

اینترنت و فضای مجازی، شمشیرِ دو دَم

انتقال بخشی از نقش و مسئولیت سیاست و اقتصاد به مخاطب و مصرف‌کننده را آنجا می‌توان دید که اگر تا کنون این حکومت‌ها بودند که به جعل واقعیت می‌پرداختند، اینک مردمان عادی نیز در اینترنت با یک کلیک «اشتراک» به انتشار تصاعدی جعلیاتی می‌پردازند که «لایک» هم می‌گیرد! تحمیق عمومی در فضای مجازی با مشارکت همگانی جریان دارد. اگر روزی یک «خبر» می‌توانست به یک جنبش اجتماعی تبدیل شود، اینک یک جنبش اجتماعی به «خبر» تنزل می‌یابد و هر کسی «مسئولیت» خود را در به «اشتراک» گذاشتن و «لایکِ» آن پایان یافته می‌بیند! ادامه

Posted in مقاله | دیدگاه‌ها برای اینترنت و فضای مجازی، شمشیرِ دو دَم بسته هستند

مسئولیت روشنفکر در رابطه بین آزادی و قدرت

وسوسه در کنار توده‌ها قرار داشتن به بهای سر بریدن آزادی در پای قدرتی که با پشتیبانی همان توده‌ها مستحکم می‌شود، دیر یا زود گریبان روشنفکر را خواهد گرفت. «مردم» و «توده» در یک دموکراسی با حاکمیت بر سرنوشت خود، «آزاد» می‌شوند ولی با مشارکت در قدرت، پایشان به زنجیر سنگین مسئولیت بسته می‌شود. هر چه قدرت مسئولیت‌ناپذیرتر باشد به همان اندازه انحطاط جامعه عمیق‌تر است. نبودن آزادی به عنوان حلقه اتصال بین قدرت، توده و روشنفکر، مفهوم مسئولیت را نیز تغییر می‌دهد: همه از آن فرار می‌کنند! ادامه

Posted in مقاله | دیدگاه‌ها برای مسئولیت روشنفکر در رابطه بین آزادی و قدرت بسته هستند