برای تضعیف و شکست دشمن باید آن را از منابعاش محروم کرد. این پیش پا افتادهترین درس سیاست است! اما بیشتر مخالفان و معترضان رژیم چه میکنند؟ بر سر این دعوا میکنند که چگونه این منابع بین نیروهای درونی خود رژیم تقسیم شود! پشتیبانی از این یا آن «تیم» نظام برای مقابله با تیم دیگر، در عمل چیزی جز تقسیم این منابع بین تیمهای مافیایی رژیم نیست. کسانی هم که با توهم تقویت «تضاد درونی» نظام، نیروی خود را در تقویت یکی از این تیمها به کار میگیرند، به حل این تضاد در چهارچوب رژیم یاری میرسانند.
*****
کیهان لندن ۱۸ آوریل ۲۰۱۳
وقتی محمود احمدی نژاد که خود دو دوره در یک «بازی سیاسی» و «نمایش دموکراسی» طی انتخاباتی که همواره به عنوان «یک ابزار سیاسی در دست سیاستمداران و قدرتمندان» رژیم کنونی به کار گرفته شده، بر کرسی ریاست قوه مجریه تکیه زد مدعی شود که «انتخابات در جمهوری اسلامی یک ابزار سیاسی در دست سیاستمداران و قدرتمندان و نمایش دموکراسی و بازی سیاسی نیست» و «کشور باید با اتکا به اراده عمومی و مردم اداره شود» و «همه سلایق» باید در آن شرکت داشته باشند، بیانگر این واقعیت است که قرار است این «بازی سیاسی» و این «نمایش دموکراسی» و این «ابزار سیاسی» این بار با قواعد دیگری پیش برده شود وگرنه منظور همه طرفین درگیر «انتخابات» در جمهوری اسلامی از تکرار و تأکید بر شرکت «همه سلایق» و «اتکا به اراده عمومی و مردم» چیزی جز شرکت همان گروههای مافیایی حاکم نیست که درگیریهای آنها بر سر خوان نعمت از جمله در موسم انتخابات و رأیگیریها آشکار میشود. در این میان نقش «اصلاحطلبان» در توهمزایی نسبت به نظام جمهوری اسلامی بیهمتاست چرا که با وجود شکست و ناکامی در انجام حتا یک «اصلاح» کوچک در این نظام (خودشان هم حذف شدند!) از معرکهگیران ثابت رژیم هستند و حتا به بهای بیاعتباری و آبروباختن خویش، همچنان در شعبدهبازی انتخابات شرکت فعال دارند.
انتخابات برای انتخابات
در جمهوری اسلامی، پس از انتخابات همیشه همان پیش از انتخابات بوده است و تا زمانی که تغییری در شرایط برگزاری انتخابات، از مداخله «رهبر» و شورای نگهبان و نظارت استصوابیاش تا آزادی رسانهها و احزاب، حاصل نشود، انتخابات چیزی جز «بازی سیاسی» و «نمایش دموکراسی» و «ابزار سیاسی در دست سیاستمداران و قدرتمندان» نخواهد بود و سخن از «اتکا به اراده عمومی و مردم» چیزی جز حرف مفت و تبلیغات توخالی نیست.
اگر تیم اصلاح طلبان و تیم احمدی نژاد میخواهند واقعا یک انتخابات واقعی برای مردم و تحقق اراده آنها برگزار کنند، بهتر است در فرصت اندکی که تا انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری باقی است، از اعلام آزادی رسانهها و احزاب و گروههای سیاسی شروع کنند چرا که تیم احمدی نژاد در جایگاه پوزیسیون و حکومت، امکانات گسترده سیاسی و اقتصادی و نظامی قوه مجریه را در دست دارد و تیم اصلاح طلبان در جایگاه اپوزیسیون قانونی، از نیروی پشتیبانی معترضان و منتقدان و هم چنین بقایای نفوذ خود در دوران تسلط بر قوه مجریه و مقننه برخوردار است. اِشکالِ کار در کجاست که اینان برخلاف آنچه ادعا میکنند، برای «اتکا بر اراده عمومی و مردم» تلاش نمیکنند؟! گروه رقیب این دو تیم، سرسپرده رهبر و ولایت فقیه است. این دو «تیم» اما ظاهرا برای «مردم» دل میسوزانند. در «انتخابات» نیز ظاهرا نه به رأی ولی فقیه بلکه به آرای مردم نیاز هست. پس مشکل در چیست؟!
گمان میرود پاسخ چنین پرسشهایی در خود آنها نهفته باشد. مشکل در همان «یک رأی» است. هر گاه هر یک از این دو تیم بتوانند آن گونه که ادعا میکنند رأی و اراده مردم را بر آن رأی ولی فقیه غالب گردانند، آنگاه جمهوری اسلامی وارد فاز و شرایط دیگری خواهد شد. برای ورود جمهوری اسلامی به آن مرحله، تا کنون، تیم احمدی نژاد جسارت بیشتری از خود نشان داده است وگرنه «بازی انتخابات» همواره با «بازی تبلیغات انتخاباتی» نیز همراه بوده است و وای به حال «تیم اصلاح طلبان» که اگر نه برای مردم و ایستادن در برابر تیم احمدی نژاد و تیم رهبر، هر دو، بلکه در کنار تیم رهبر و برای مقابله با تیم احمدی نژاد وارد نمایش انتخابات شود!
انتخابات برای تکرارِ عادت
واقعیت این است که مهم آمدن یا نیامدن این یا آن فرد نیست، بلکه مهم آن تفکری است که نه تنها بدون تغییر شرایط در برگزاری انتخابات، بلکه حتا با محدود شدن بیشتر آن نیز، همان سیاستی را تکرار میکند که تا کنون بارها ناکام مانده است.
همه نیروهایی که نه برای مردم، بلکه برای قرار داشتن در کنار تیم رهبر، تصمیم مقابله با «تیم احمدی نژاد» را به عنوان نهاد برگزارکننده انتخابات گرفتهاند، باید دست کم به چند پرسش ساده پاسخ بدهند: تیم احمدی نژاد هشت سال پیش قویتر بود یا چهار سال پیش؟ چهار سال پیش قویتر بود یا امروز؟! به چه دلیل نیرویی که هشت سال پیش با پشتیبانی آشکار «رهبر» به قدرت رسید، و در تمام این مدت از بالا تا پایین به سازماندهی و تقویت خود پرداخته است، امروز باید در برابر کسانی، از تیم رهبر و اصولگرایانش تا تیم اصلاح طلبان، کوتاه بیاید که چه از نظر منابع سیاسی و اقتصادی و چه از نظر منابع مردمی پیش بیش از پیش تضعیف شدهاند؟ مگر آنکه عامل دیگری، مانند کودتا و توطئه و ترور داخلی وارد میدان شود.
کسانی که با توهم تقویت «تضاد درونی» نظام، نیروی خود را در تقویت یکی از این تیمها به کار میگیرند، در عمل به حل این تضاد، در چهارچوب خود جمهوری اسلامی یاری میرسانند. مهم این نیست که آدمها بر اساس چه فکر و هدف و نیتی دست به عمل میزنند. مهم خودِ آن عمل و نتیجه آن عمل است! وگرنه «تضاد درونی» نیز مانند دوران بنیصدر و رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد به سود نظام حل خواهد شد چرا که جبهه نیرومندی در برابر نظام وجود ندارد که بتواند آن را به سود خود حل کند. تضادهای درونی نظام تا زمانی که توازن قوا در جامعه به سود نیروهای مترقی و دمکرات نباشد و منابع داخلی و خارجی جمهوری اسلامی همچنان در اختیارش قرار داشته باشد، به سود آن حل خواهد شد.
برای تضعیف و از میان برداشتن دشمن باید آن را از منابعاش محروم کرد. این پیش پا افتادهترین درس سیاست است! اما افراد و احزاب و گروههای سیاسی و برخی مثلا «روشنفکران» چه میکنند؟ بر سر این دعوا میکنند که چگونه این منابع بین نیروهای درونی خود رژیم تقسیم شود! پشتیبانی از این یا آن «تیم» نظام برای مقابله با تیم دیگر، در عمل چیزی جز تقسیم منابع جمهوری اسلامی بین همه تیمهای مافیایی آن نیست.
سالهاست که در موسم رأیگیریها و دوران درگیریها و تبلیغات انتخاباتی، من این سروده صادق سرمد را که «ابلهان تکرارِ عادت میکنند، در گمانِ خود عبادت میکنند» یادآوری کرده و این سخن سنجیده و علمی از سوی بزرگان دانش را تکرار کردهام که یکی از نشانههای بلاهت این است که انسان عملی را در شرایط یکسان انجام دهد و یا بیازماید و هر بار انتظار نتیجه دیگری را از آن داشته باشد! معنای این سخن روشن است: برای به دست آوردن نتیجه دیگر باید در نحوه عمل و شرایط آن تغییری به وجود آید تا نتیجه دیگری نیز حاصل شود وگرنه با هزار تبلیغ و تهییج نیز تغییری در نتیجه حاصل نخواهد شد. اخیرا در اینترنت دیدم که حکمِ یادشده را به آلبرت آینشتاین نسبت میدهند. راستش،من نمیدانم و مهم هم نیست این سخن از چه کسی بوده باشد. حقیقت علمی که در آن هست مهمتر از گویندهاش است به ویژه در روزهایی که به درک و تبلیغ این حقیقت نیاز جدی وجود دارد و به نظر میرسد خود رژیم بر این حقیقت به خوبی آگاهی دارد وگرنه هرگز برای «مشارکت پرشور و فعال» در انتخابات تبلیغ نمیکرد و سیدعلی خامنهای رهبر سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی در همین فروردین ۹۲ درباره اهمیت آن چنین داد سخن نمیداد: «انتخابات مظهر حماسه سیاسی و اقتدار نظام اسلامی و اراده ملی و آبروی نظام است. حضور گسترده مردم و شور انتخاباتی علاوه بر تأمین امنیت کشور، تهدیدهای دشمنان را بی اثر و آنان را ناامید خواهد کرد… رویگردانی از انتخابات مناسب کسانی است که با نظام اسلامی مخالفند».
آیا اگر نتیجه دیگری از شرایط ثابت برگزاری انتخابات انتظار میرفت، رژیم جرأت میکرد مردم را به شرکت پرشور و فعال در آن فرا بخواند و یا اساسا آن را برگزار کند؟!
مسئله اما تنها رژیم نیست. کم نیستند کسانی که با ادعای چپ و دمکرات و حتا سکولار، آن را همراهی میکنند تا نظام جمهوری اسلامی از گزند «سرنگونی»خواهان و «براندازان» در امان بماند. چه جان نثاری بینظیری! تنها بر چنین زمینه مغشوش و فریبکارانهای میتوان سیاستمداران ناکام و شکست خورده را یگانه «امید» و «آفتاب صبح امید» قلمداد کرد!
۱۰ آوریل ۲۰۱۳
—————————————————————————-
لینک به سخنان احمدی نژاد: انتخابات در جمهوری اسلامی بازی سیاسی نیست
http://www.radiofarda.com/content/f9_ahmadinejad_remarks_iran_elections_mashaee/24951980.html
لینک به سخنان سیدعلی خامنهای رهبر سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی در مشهد، فروردین ۱۳۹۲
http://tabasnews.ir/political/news-id=4612
لینک به اعلام موجودیت ستاد «آفتاب صبح امید» با هدف حمایت از نامزدی خاتمی
http://news.gooya.com/politics/archives/2013/04/158025.php